من از مردم شهر بیزارم

گاهی زنده زنده قسمتی از وجودت را تکه تکه می کنند

بی آنکه

فرصت ناله یا اعتراضی داشته باشی. . .

تماҐ حسرتم این است زل زבن شبـ פ روز

بہ اسم مخاطبـﮯ ڪَہ میگفتـ بہ تـפ عاבت ڪَرבہ اҐ...



خدآیآ میبینـﮯ چہ ڪَردҐ،حماقت بوב

یاבבاشت ڪَرבטּ شماره اشـ ،

حماقتـﮯ ڪَہ مَرآ ذره ذره میسوزاند امآ خُدا



تو بہ دلـ نگیر تآوانمـ رآ پس میدهمـ ....



میـבانمـ عاבت ڪَرבنش همـ بہ

مـטּ בروغ بوב همچوטּ حرف های ڪَشڪَش..

نمیدانی

چطور گیج می شوم

وقتی هرچه می گردم

معنی نگاهت

در هیچ فرهنگ لغتی

پیدا نمی شود ... !

بدون سیب

کاشف جاذبه می شدم،

تنها اگر :

من و تو و نگاهـــــــــــــــــــــ ــــت،

قبل از نیوتن بودیـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــم

او نگران خیس شدن پاهایش بود !!!!

در آن زمان که آب از سر من گذشته بود.......

یـه وقـت هـایـی بـه یـه جـايـي

تـو زنـدگيـت مـيرسـي کـه از خـودت سـوال مـيپرسـي،

چـرا هـنـوز دنـبال چـيـزي مـيـرم کـه ديـگـه حـتـي نـمي خـواهـمـش ؟!

آنچه خداوند مي دهد،
پاياني ندارد
و
آنچه انسان مي دهد ،
دوامي ندارد...!
.
.
.
.
زندگيتان پر از داده هاي خداوند

| دو شنبه 19 آبان 1393برچسب:,

| ƬƜƠ ԼƠƔЄƦƧ