یه وقتایی،
یه حرفایی،
چنان آتیشت میزنه
که دوست داری فریاد بزنی،
ولی نمیتونی!
دوست داری اشک بریزی،
ولی نمیتونی!
حتی دیگه نفس کشیدنم برات سخت میشه!
تمام وجودت میشه بغضی که نمیترکه،
به این میگن
“درد بی درمون”

سـیـگـار رو هَـمـ تَـرڪ ڪَـرבه بـاشـﮯ

یِـﮧ گـوشِـﮧ مـیـشـیـنـﮯ و

اَز روزِگـار مـیـڪِـشـﮯ

  ↖خـــــــــــــבآیـــــــــــآ↙

↖حواســـــتـــــــــ بهـ گریـــــه های زیر پتـــویـــم هســـت ↙

↖یـــــــــــــــــــــآ↙

↖ تــــو هــــم فـــــکر میکـــــنــــی خــــوآبــــم؟؟↙

 برگرد از اول برو..!

چشمهایم پر از اشک بود...

واضح ندیدمت..!

دلتنگی هایم

با صدای تپش های

قلب تـــــو پایان می یابند

مــــــن

خودم را

لحظاتم را

با صدای تــــــــو

کــــوک کرده ام

بیا

کوکم دارد تمام میشود!

خیلی وقته گرگ شدم !!!!

از وقتی دیدم سگها به قلاده افتخار میکنند !!!!!

در من گرگی هست خسته ازنبردهای پی درپی برای زندگی

درگوشه غاری نشسته و زخم هایش رامیلیسد

وای از روز انتقام

همه راغار نشین خواهم کرد

دخــتـر باش . . .

خــــودت بــاش . . .

بــگــذار گــرگـــ های شــهــر

هـــــر چــهــ مــی خــواهــنــد بــــــگـــویــنــد . . .

بــه دنــیــا آمـــده انــد تا زوزه بــکــشــنــد . . .

از گر گ های درنده نمی هراسم

که به جسمم حمله کنند!

تمامِ ترسم از

« آدمهای گرگ نما »یی ست که

« روحم را پاره پاره کردند »...!

عمریست گرگ خطابم میکنند

زخمي بر بدن دارم

زخمي بر دل

زخم بدنم را در تاريكي لانه ام

ليس ميزنم تا شايد التيام يابد

زخم دلم را چه كنم ؟